برای خودم که گاهی خاکستری(برگرفته از کتاب لحظه های آبی تقدیر)



















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


دنیای رویایی

 

برای خودم که گاهی خاکستری است...

 

 
وقتی که قلب باغچه بستر بوسه های باران است سبز ها تکرار میشوند...
 
 
وقتی که پرستو ها از کوچ اندوهگین سرما بازمیگردند بهار تکرار میشود...
 
 
و آغاز خلوت نقره ای مهتاب,زمزمه تکرار یلدایی دوباره است...
 
 
گاهی به آسمان نگاه کن تن به رویا بسپار پرواز کن...
 
تا دیروز...
 
 
تا سالها پیش...
 
 
تا مرز شفاف کودکی...
 
 
با مهتاب حرف بزن و تنهاییت را با آب و آینه قسمت کن...
 
 
خدایا به کبوتران مانده دوباره پریدن...
 
 
به دلهایمرده دوباه تپیدن...
 
 
و به قلبهای خسته شوق دوباره زیستن را هدیه کن...
 
 
خدایا مرا تا وسعت بی نهایت آفتاب منبسط کن...
 
 
میخواهم چون رویای شیرین کودکی,زلال و ساده باشم و با مداد رنگی هایم زندگی کنم...
 
 
سبز باشم و سبز بمانم...
 
 
و هر بامداد با خورشید آغاز شوم...
 
 
میخواهم به گلها و قاصدکها سلام کنم...
 
 
و تا بلندترین قله های روشن فردا اوج گیرم...
 
 
میخواهم دوست بدارم هستیرا با تمام رنجها و رنگهایش... 
 

[تصویر:  s623_alone_girl.jpg]



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت20:28توسط فاطمه روشنی | |