پسر: ضعیفه!دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم! دختر: … واقعا که! پسر: خب چیه؟ نمیگم مریضم اصلا… خوبه؟ اذیت میکنم… هی نقطه ضعف میدی دست من! ملاقات توبودم… لیلی قرن بیست ویکم من! حسودیم میشه! سرک کشیدن تومغازه های کتاب فروشی ورق زدن کتابها… برای بوی کاغذ نو… برای شونه به شونه ات را رفتن و دیدن نگاه حسرت بار بقیه… آخه هیچ زنی که مردی مثل مرد من نداره! آسمون چشمای تو… برای بستنی شاتوتی هایی که باهم میخوردیم… برای خونه ای که توی خیال ساخته بودیم ومن مردش بودم….! رو کرده… وقتی توی دستام گره می خوردن… مجنون من… جلو این همه آدم… بخند دیگه… بخند… زودباش… کنار بزنه که گریه نکنم… ولی نمی تونم بخندم ولی امسال برات یه کادو خوب آوردم… یه شیشه گلاب… ویه بغض طولانی آوردم…! نه… اشک و فاتحه نه… اشک و فاتحه و دلتنگی آرام بخواب بای کوچ کرده ی من… و صورت پف کرده از بی خوابیم نباش…! نظرات شما عزیزان:
این به ما ها که دوست پسر داریم بر میخوره هاااااا...
دیگه به وبت سر نمیزنم! باهات قهرم...!!
|
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید.من در این وبلاگ مطالبی رو که ازنظر خودم جزو بهترین ها هستند میگذارم.امیدوارم ازاین وبلاگ خوشتون بیاد
Archivesمرداد 1392ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 AuthorsLinks
ورود مممممنوع!
حواله یوان به چین |